loading...
زمزمه خیال
زمزمه بازدید : 2 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (2)

تنها چند خط گریسته ام میان دفتری که سالهاست 
لذت خودکاری را به خویش ندیده است:
من نمیدانم چرا سهراب گفت:
"چشمها را باید شست جور دیگر باید دید"
من همه چیز را همانگونه که هست می بینم 
آیا آن کودکی را که دراز کردست دست 
و یا آ ن گل که ز بی مهری دهر پژمردست 
و یا آن کس که از تنهایی
به نوشتن ترانه دل بست 
جور دیگر دیدنش انصاف هست؟
وقتی می بینی که زنی با فریاد
بهر فرزندانش تن به هر کاری داد
...وقتی می بینی که غروب خورشید 
همه جا را گرفته چون باد...
وقتی می بینی که همه غمگینند با نقاب گشتند شاد 
..وقتی می بینی که سکوت در ظلمت با هزار آه و صد ها فریاد 
ناله ها را سر داد
...باز هم میگوی جور دیگر باید دید؟
وقتی خط به خط متن های همه نیست جز آه
... وقتی مردن همه در شهر سیاه
... وقتی که بر لب هر پیر و جوان هست زندگیم گشت تباه
... باز هم میگویی جور دیگر باید دید؟ 
با هزار خنده تلخ میگویم که به این حرف تو باید خندید
... شا ید آن روز که سهراب میگفت:
"تا شقایق هست زندگی باید کرد"
خبر از داغ دل نسترن سرخ نداشت
... شاید آن روز سهراب به قد قامت موج ایمان داشت
شاید آن روز سهراب...!

زمزمه بازدید : 3 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

دور از این هیاهو

دلم کویر می خواهد و

تنهایی و سکوت و

آغوش ِ سرد ِ شبی که آتشم را فرو نشاند.

نه دیوار،

نه در،

نه دستی که بیرونم کشد از دنیایم،

نه پایی که در نوردد مرزهایم،

نه قلبی که بشکند سکوتم،

نه ذهنی که سنگینم کند از حرف،

نه روحی که آویزانم شود.

من باشم و

تنهایی ِ ژرفی که نور ستارگان روشنش می کند

و آرامشی که قبل از هیچ طوفانی نیست !

زمزمه بازدید : 3 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

قار ... قار ... قار ... !
نه !
اين كلاغ هزار سال ديگر هم كه بگذرد
به خانه كه هيچ
به هيچ هم نمي رسد
حالا فقط من مانده ام
و قصه اي كه تمام نمي شود

زمزمه بازدید : 1 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

مدتهاست خواب از چشمام گرفته شده ....خسته ام


نا آروم.....حس می کنم یه چیزی گم کردم....اما چی؟

نمی دونم....چقدر سخته وقتی نمی تونی از دردهات واسه

کسی صحبت کنی !


هیچ کس نیست.....نه غمت رو کسی می بینه.....و نه دنیاتو

کسی درک می کنه!


چقدر دلم تنگه !......اما بازم مثه همیشه به خودم میگم : " صبر

کن همه چی درست میشه "


دلم می خواد برم یه جایی که هیچ کس منو نشناسه!هیچ کس

کاری به کارم نداشته باشه !


می خوام تو حال خودم باشم .........تنهام بذارید........ دلم

می خواد بارون بباره.....


راستش دلم برای راه رفتن ..بی مقصد زیربارون تنگ شده دلم

می خواد برم وسط یه جنگل پره برف....یه کلبه برفی

بسازم..برم توش و آروم دراز بکشم......و خیره بشم به

سقفش ....و منتطر بمونم.


شاید کسی بیاد منو ببره یه جایی که عشق و مهربونی وجود

داشته باشه ! دنیایی که توش دروغ......نیرنگ ....دورویی

نباشه !هیچوقت تو زندگی ام اینقدر خسته نشده بودم واقعا

بریدم.....بدم میاد از خودم.....


از همه اونایی که برام دلسوزی می کنند..عشق تو این دنیا هیچ

مفهومی نداره..!اصلا چرا باید آدم کسی رو دوست داشته

باشه .!!؟می خوام آزاد باشم......! آزاد ....آزاد !از هر قید بند

دنیایی....از هر چیزی که یه جواریی بهش میگن وابستگی....!

عشق فقط یه قصه قدیمیه...!و من هیچ وقت یاد نگرفتم تو قصه

زندگی کنم 


برام مهم نیست که بهم بخندند...!یا دربارم چی میگن...!من دیگه

هیچی رو باور ندارم.....هیچی ....!


بدم میاد از همه دنیای دور و برم...از آدمایی که هر صبح از روی

عادت بهم سلامی می کنند...


از روی عادت بهم لبخندی می زنند و از کنار هم بی تفاوت رد

می شن !دلم می خواد برم تو دنیای قصه ها...!


اونجایی که دنیا پره از مهربونی...اونجا که هیچ کس رو به خاطر

علاقه هاش سرزنش نمی کنند !


اونجا یی که آدماش باور دارند وقتی دل به کسی بستی ...دیگه

بدون اون هیچی.....!


آخه همیشه توی قصه ها ....آخر عاشقی ها خوب تموم

می شه...!!


از نفس کشیدن توی این هوای مسموم ...متنفرم !!!متنفرم

هر

زمزمه بازدید : 2 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

هر شعر 
گریز از یک گناه بود 
هر فریاد 
گریز از یک درد 
و هر عشق 
گریز از یک تنهایی عمیق 
افسوس که تو 
هیچ گریزگاهی نداشتی...!

زمزمه بازدید : 2 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

منو ببخش چند وقته که عاشق اون نگات شدم 

منو ببخش آخه خراب دل با صفات شدم

منو ببخش اگه تو رو دوست دارم خیلی زیاد

منو ببخش اگه شبا بارونی چشام برات

منو ببخش اگه توی نمازم اینو می خونم

که خدا کنه بشه همیشه پیشت بمونم

منو ببخش اگه برای قلب تو خیلی کمم

منو ببخش اگه توی چشای تو زل می زنم

منو ببخش اگه شبا همش با یادت می خوابم

منو ببخش ولی بدون تا آخرت خرابتم!!!

دوست دارم

زمزمه بازدید : 2 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

بی تو حتی باد یاسم را گرفت
از دوچشمت انعکاسم را گرفت

پرده های اشک بعد از رفتنت
چشمهای ناسپاسم را گرفت

حیف شد در لحظه کوچیدنت
بغض راه التماسم را گرفت

یاد آن روز که گندم بود و عشق
خنده هایت خشم داسم را گرفت

زمزمه بازدید : 2 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

 
چرا این همه شعر غزل نثار آن عشقت کنم 
با جامه ساده دلی ساده دوست دارم را نثار کنم 

زمزمه بازدید : 4 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

در دل سیاه شب هر ستاره ای که چشمک میزند اوست....
چشمک هر ستاره ای نگاه دزدانه اوست که مرا پیغام میدهد که در زمین تنها نیستی
که مرا بی تو سرنوشتی نیست....سرگذشتی نیست....
هر ستاره مرا مژده ایست که او هست....
او هست...او هست............

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

گل بارون زده من 
گل ياس نازنينم
ميشكنم پژمرده ميشم

نزار اشكاتو ببينم

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)


دلم هواتو کرده نازنينم
تو عشقت اولين و آخرينم
مي خوام برگردي و پيشم بموني
واسم از عشق و عاشقي بخوني
دل و هوايي کردي و نگفتي که چي مي شه
مي دونم رفتي و پيشم نمي ياي تا هميشه
تو که حرف دلت عشق و اميد و آرزو بود
بدون که عشق عاشق از نديدن کم نميشه
شبام سرد و چه تاره دلم چه بي قراره
از اون روزي که رفتي ديگه آروم نداره
اگه عاشق بوديم با هم مي مونديم
سرود زندگي با هم مي خونديم
ولي رفتي و پيش هم نمونديم
تموم نامه هامون و سوزونديم
بازم دير نشده برگرد به خونه
بذار حرمت عشقمون بمونه
مي خوام با دستاي قشنگ و نازت
بسازم خونمون و عاشقونه

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

دلم برای کسی تنگ است ...
که چشمهای قشنگش را...
به عمق آبی دریا می دوخت...
و شعر های قشنگی چون... 
پرواز پرنده ها می خواند...!
دلم برای کسی تنگ است...
كسي كه خالي وجودم را از خود پر مي كرد...
و پري دلم را با وجود خود خالي...
دلم برای کسی تنگ است... 
کسی که بی من ماند ...
کسی که با من نیست...
دلم برای کسی تنگ است...
که به هر رفتنی پایان داد...!!
دلم برای کسی تنگ است...
که آمد!
رفت!
و پایان داد...
کسی .... 
کسی که من هميشه دلم برايش تنگ می شود!!!!!!

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

شاپرک دلت شکسته میدونم که تنها هستی
میدونم کنار غمهات با یه مشت رویا نشستی
دلت و شکسته اونکه یه روزی همه کست بود
اونی که تو دار دنیا همه کارو کست بود
شاپرک بالت شکسته .یکی بال تو رو بسته
توی اون غربت تاریک به تو تیر غم نشسته
همه عمرت هدر شد چرا اینجوری خدا خواست؟
اونی که فکر نمیکردی اینجوری به خاکت انداخت
حالا اونجا توی غربت رو کدوم شونه میباری؟
واسه ریختن اشکات سرتو رو چی میذاری؟
میبینم غم رو تو چشمات که غریبونه نشسته
میخونم از توی چشمات بدجوری دلت شکسته
شاپرک عمر تو . خوابه . چه جوری دووم میاری ؟
گلا پژمرده و زردن تو عجب طاقتی داری

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

برايم آشنا هستي
تورا من بيش از اين ، هرگز نديده
وشايد بعد ازاين هرگز نخواهم ديد
ولي وقتي كلامت را شنيدم
آشنا بودي
نمي دانم ولی شاید
نمي دانم گماني دور مي گويد
ببينم وقتي از چشمان ابر تيره
آن باران بغض و دشمني مي ريخت
توچتر مهرباني ، بر سرم آهسته واكردي ؟
آه يادم هست وقتي عاشق عاشق شدن گشتم
تو گفتي عاشق نور اميدو روشنی باشم
تورا هرگز نديدم من
ولي هر لحظه بامن ازخودم نزديك تر بودي
خداي من چه مي گويم
چه مي گويم ترا من پيش از اين هرگز نديده
وشايد بعد از اين هرگز نخواهم ديد
تورا درآبي دريا، تورا درخنده خورشيد
تو را درگريه هاي ابر تورا درجاري هر رود
تو را در لابه لاي عطر شب بوها
تو را در لحظه هاي شاد و غمناكم
تو را از اولين بغض تولد
تو را با اولين لالايي مادر
تو را هر لحظه من ديدم
و تا جايي كه در من يك نفس باقيست
وحتي بعد از آن هم
هر لحظه خواهم ديد.

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

برگرد بی تو بغض فضا باز نمی شود
یک شاخه یاس عاطفه پیدا نمی شود
در صفحه دلم تو نوشتی صبور باش
قلبم غبار دارد و معنا نمی شود
بی تو شکست پنجره رو به آسمان
غم در حریم آبی دل جا نمی شود
دریای تو پناه نگاه شکسته است
هر دل که مثل قلب تو دریا نمی شود
می خواستم بچینم از آن سوی دل گلیاما
بدون تو که گلی وا نمی شود
دردیست انتظار؛ که درمان آن تویی
این درد تلخ بی تو مداوا نمی شود
بی تو شکسته شد غزل آشناییم
این رسم مهربانی دنیا نمی شود
گفتی صبور باش و به آینده ها نگر
پروانه که صبور و شکیبا نمی شود
شبنم گل نگاه مرا باز شسته است
دل در کنار یاد تو تنها نمی شود
گلدان یاس بی تو شکست و غریب شد
گلدان بدون عشق شکوفا نمی شود
باران کویر روح مرا می برد به اوج
اما دلم بدون تو شیدا نمی شود
رویای من همیشه به یاد تو سبز بود
رفتی و حرفی از غم رویا نمی شود
رفتی و دل میان گلستان غریب مان
ددیگر بهار محو تماشا نمی شود
یک قاصدک کنار من آمد کمی نشست
گفتم که صبح این شب یلـدا نمی شود؟

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

چه درد است میان جمع بودن 
ولی در گوشه ای تنها نشستن 
برای دیگران چون کوه بودن 
ولی در چشم خود آرام شکستن 
برای هرنویدی شعر سرودن 
ولی لبهای خود همواره بستن 
به رسم دوستی دستی فشردن 
ولی باهرسخن قلبش شگستن 
به نزد عاشقان چون سنگ خاموش 
ولی در بزم خود عاشق نشستن

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

خداحافظ همین حالا
همین حالا که من تنهام
خداحافظ به شرطی که بفهمی تر شده چشمهام
خداحافظ کمی غمگین به یاد اون همه تردید
به یاد آسمونی که منو از چشم تو می دید
اگه گفتم خداحافظ نه اینکه رفتنت ساده ست
نه اینکه میشه باور کرد دوباره آخر جاده ست
خداحافظ واسه اینکه نبندیم دل به رویاها
بدونیم بی تو و با تو همینه رسم این دنیا
خداحافظ
خداحافظ
همین حالا
خداحافظ

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

امشب تنم خمیده و خوابم نمی برد

روزم به شب رسیده و خوابم نمی برد 



از ابر پاره پاره غمهای بیشمار

یک قطره غم چکیده و خوابم نمیبرد



یا خواب من ز غصه به روحم رسیده است 

یا از سرم پریده و خوابم نمیبرد



یا پشت چشم پنجره ی فولاد آسمان 

آه تو را شنیده و خوابم نمیبرد 



پیراهن عزیز مرا گرگ عاشقی 

از رو به رو دریده و خوابم نمیبرد



صدها ستاره می شمرم تا دوباره باز

سر میزند سپیده و خوابم نمیبرد



فریاد میزنم که خدا بشنود چرا؟؟

من شانه ام خمیده و خوابم نمیبرد!!! 

__________________

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

دارد باران می بارد
و داغ تنهایی ام
تازه می شود!
نگو که نمی آیی
نگو مرا همسفر دشت آسمان نیستی
از ابتدای خلقت
سخن از تنها سفر کردن نبود
قول داده ای
باز گردی
از همان دم رفتنت
تمام لحظه های بی قرار را
بغض کرده ام
و هر ثانیه که می گذرد
روزها به اندازه هزار سال
از هم فاصله می گیرند

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

با امشب میان واژه ها انگار
درگیرم
من از این واژه های تلخ و تکراری
دلگیرم
شب رویا و کابوسش
تن تب دار و درمانش
طلوع صبح و بیداری
من و تکرار تنهایی
هوای تازه و نم دار
شکایت های بس غم دار
دل بی تاب یک عاشق
نوای ناله های دل
کبوترهای آزادش
رها،در اوج،بر بامش
من و این زورق تنها
تو و این ناخدایی ها
حضور تازه ی فانوس
و قلبم با غمت مأنوس
سخن از آرزوهایم
نهان در قلب ،رویایم
هوای دیدنت در دل
امید ِعاشق بیدل
دوباره بیقراریهای یک نامه
دوباره این من ِ درگیر یک ناله
و باز هم انتهای شب...
سکوت سرد و اجباری
خداحافظ 
و دلداری
امیدم، بودن ِ فردا
بهانه
خواب و یک رویا

زمزمه بازدید : 0 سه شنبه 19 فروردین 1393 نظرات (0)

گفتي عاشقمي، گفتم دوستت دارم. 
گفتي اگه يه روز نبينمت مي ميرم، گفتم من فقط ناراحت مي شم. 
گفتي من به جز تو به كسي فكر نمي كنم، گفتم اتفاقاً من به خيلي ها فكر مي كنم. 
گفتي اگه بري با يكي ديگه من خودمو مي كشم، گفتم اما اگه تو بري با يكي ديگه، من فقط دلم مي خواد طرف رو خفه كنم. 
گفتي ...، گفتم... . 
حالا فكر كردي فرق ما اين هاست؟ 
نه! 
فرق ما اينه كه: تو دروغ گفتي، من راستش.

زمزمه بازدید : 0 شنبه 16 فروردین 1393 نظرات (0)

منم شبی به خاطره ها تبدیل می شوم، خط می خورم زهستی و تعطیل می شوم ، مرا به خاطره ها نه ، به خاطرت بسپار

زمزمه بازدید : 0 شنبه 16 فروردین 1393 نظرات (1)

حالا که میروی آهسته برو ...

هر قدمت دورتر ، نفسم تنگ تر ...

بگذار، چشمانم آهسته آهسته ندیدنت را بیاموزد....

زمزمه بازدید : 1 شنبه 16 فروردین 1393 نظرات (0)

خورشید برو اما بدان غروب رفتنت دلهای تبدار را متشنج می کند.

زمزمه بازدید : 1 شنبه 16 فروردین 1393 نظرات (0)

کاش تنهایی از تو یاد میگرفت و تنهام می گذاشت 

کاش تو از تنهایی یاد میگرفتی و تنهام نمیذاشتی

زمزمه بازدید : 1 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

هر چی شعر عاشقونست من برای تو نوشتم

تو جهنم سوختم اما مینوشتم تو بهشتم

اگه عاشقونه گفتن عشق تو باعث شه

 

اگه مردم تو بدون چه کسی وارثه شه

زمزمه بازدید : 2 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

روزی به تمام این بی قراری ها می خندی

و ساده از کنارشان می گذری"

این قشنگترین دروغی ست

که دیگران

 

برای آرام کردنت به تو می گویند ...!

تو

زمزمه بازدید : 0 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

من یه پرندم ارزو دارم تو باغم باشی.

 

من یه خونه تنگ و تاریکم کاشکی تو بیای چراغم باشی.

زمزمه بازدید : 2 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

تو که رو غصه هام خط می کشیدی

منو گفتی به یه دنیا نمی دی

نفهمیدم تو این آشفته بازار

چی شد که از دل تنگم بریدی 

زمزمه بازدید : 2 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

يكي از ما داره باز به اون يكي دروغ مي گه

يكي از ما رفته باز سراغ يك يار ديگه

يكي از ما داره باز تو عشق، خيانت مي كنه

داره دستهاش به يه دست ديگه عادت مي كنه

اون تويي كه دست تو ، تو دست ديگري ديدند

اون تويي كه آدمها با دست به هم نشون مي دهند

اوني كه سادگي رفته از نگاش فقط تويي

اوني كه عشق و گذاشته زير پاش فقط تويي

برو از تو قلب من كه قلب من جاي تو نيست

ديگه دل عاشق اون دستهاي تو نيست

 

واسه برگشتن و موندن ديگه خيلي دير شده

زمزمه بازدید : 0 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

ديشب تو را در خواب ديدم

امشب زودتر ميخوابم تا تو را بيشتر ببينم

اگر بدانم كه مردگان هم خواب مي بينند

 

من هم ميميرم تا تو را هميشه ببينم

زمزمه بازدید : 1 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

به جاي دسته گلي که فردا در قبرم نثار مي کني

امروز با شاخه گلي کوچک يادم کن.

 به جاي سيله اشکي که فردا برمزارم ميريزي

امروز با تبسمي شادم کن

به جاي اون متن هاي تسليت که فردا برام مي نويسي

امروز با يک پيغام کوچک خوشحالم کن

 

من امروز به تو نيازم دارم نه فردا

زمزمه بازدید : 0 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

اگر بگریم گویند که عاشق است

اگر بخندم گویند که دیوانه است

پس می گریم و می خندم

 

که بگویند یک عاشق دیوانه است

زمزمه بازدید : 1 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

دوست داشتن نم نم باران است

که کم کم می آید و به درازا می بارد.

 

چه زیباست اگر همواره اینگونه بباریم

و ابر همیشه بهار آسمان محبت باشیم ....


زمزمه بازدید : 0 پنجشنبه 29 اسفند 1392 نظرات (0)

آغاز دوست داشتن است

گر چه پایان راه نا پیداست

من به پایان نیندیشم

 

که همین دوست داشتن زیباست.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 38
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 21
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 15
  • بازدید ماه : 15
  • بازدید سال : 17
  • بازدید کلی : 170
  • کدهای اختصاصی

    دریافت کد رتبه جهانی سایت و وبلاگ

    دریافت کد آمارگیر سایت